دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 29755
تعداد نوشته ها : 2
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
GraphistThem238

هارپاگ: سردار و فرمانده بزرگ مادها در زمان آژي دهاك وي بعدها به خدمت كوروش بزرگ در آمد
- كوروش بزرگ: سردار بزرگ ايران كه پيش از رسيدن به پادشاهي سپاه پارس و ماد را فرماندهي مي كرد
- كريزانتاس پارسي: فرمانده سپرداران ايران در جنگ ماد با آشوريها
- آرتاباز: فرمانده پيادگان و سواران پارسي در جنگ با كلدانيها
- هاندامياس مادي: فرمانده پيادگان ماد در جنگ با كلدانيها
- ماداماس پارسي: فرمانده سواره نظام سنگينم اسلحه ايران در جنگ با كلدانيها
- آراسپ: از سرداران كوروش بزرگ در جنگ تمبره اين نبرد بين كرزوس شاه ليديه و كوروش بزرگ انجام شد
- آبرادات: از فرماندهان سپاه كوروش بزرگ در جنگ تمبره وي شاه شوش بود كه فرماندهي ارابه هاي داس دار را بر عهده داشت
- گبرياس: سپهسالار سپاه كوروش بزرگ در محاصره بابل
- گاداتاس: فرمانده سپاه كوروش بزرگ در محاصره نينوا
- داريوش بزرگ: فرمانده ارشد سپاه كمبوجيه همچنين فرمانده گارد سلطنتي پيش از رسيدن به پادشاهي بود
- واتيس: از فرماندهان ارتش ايران در زمان داريوش بزرگ
- آرتافرن: از فرماندهان ارتش ايران در زمان داريوش بزرگ
- مگابيز: فرمانده سپاه داريوش بزرگ در اروپا
- مردونيه: فرمانده سپاه داريوش بزرگ در يونان و آسياي صغير
- اتانس: فرمانده سپاه خشايارشاه
- تيگران: فرمانده سپاه خشايارشاه
- هيتاسپ: پسر داريوش از فرماندهان سپاه خشايارشاه
- هرماميتر: فرمانده سواره نظام سپاه ايران زمان خشايارشاه
- ثي ثه: فرمانده سواره نظام سپاه ايران زمان خشايارشاه
- آريا بيگنيس: از فرماندهان نيروي دريايي سپاه خشايارشاه در نبرد سالاميس كشته شد
- هخامنش: برادر خشايارشاه و فرمانده ناوگان نيروي دريايي در نبرد سالاميس كشته شد
- پركساس پس: از فرماندهان نيروي دريايي سپاه خشايارشاه
- بانو آرتميز: بزرگ بانوي ايران و از فرماندهان نيروي دريايي خشايارشاه در نبرد سالاميس
- ماسيست: از فرماندهان نيروي دريايي سپاه خشايارشاه
- تري تان تخم: از فرماندهان نيروي زميني ايران در نبرد سالاميس
- گرگيس: از فرماندهان نيروي زميني ايران در نبرد سالاميس
- سمردمنس: از فرماندهان نيروي زميني ايران در نبرد سالاميس
- مگابيز: فرمانده ناوگان بزرگ ايران در جنگ با آتن در زمان اردشير اول جنگي كه با صلح كالياس پايان يافت
- تيسافرن: فرمانده سواران ايران در زمان اردشير دوم
- ارن تاس: فرمانده نيروي زميني ايران در زمان اردشير دوم
- تيريداز: فرمانده نيروي دريايي ايران در زمان اردشير دوم
- سپيتردات: فرمانده سواره نظام ايران در زمان داريوش سوم
- آرسيت: فرمانده سواره نظام ايران در زمان داريوش سوم
- نبرزن: فرمانده سواره نظام ايران در زمان داريوش سوم در نبرد ايسوس
- آريوبرزن: سردار بزرگ داريوش سوم در نبرد گوگمل، در آستانه شكست ايران از اسكند با فداكاري و جانبازي با ياران اندك خود از پارسه دفاع نمود و كشته شد
- اربات: از فرماندهان سپاه داريوش سوم در نبرد گوگمل
- ارسي نس: از فرماندهان سپاه داريوش سوم در نبرد گوگمل
- فردات: از فرماندهان سپاه داريوش سوم در نبرد گوگمل
- مازه: از فرماندهان سپاه داريوش سوم در نبرد گوگمل
- بانو يوتاب: از فرماندهان سپاه ايران خواهر آريوبرزن كه در واپسين لحظات حكومت هخامنشي در كنار برادر خود و اندك مردان و زنان شجاع ايران از پارسه دفاع نمود و با هزاران زخم در بدن در راه ايران زمين جان خود را فدا كرد.
- تيرداديكم : براي آزاد كردن ايران از دست سلوكيان نبردهاي بسياري با سلوكوس دوم داشت
- اردوان يكم : جنگهاي بسياري با سلوكيان داشت او آمارد همدان ماد و نواحي زاگرس را گرفت
- سورنا: سپهسالار بزرگ ارتش ارد پادشاه اشكاني كه در نبرد حران فرمانده سواره نظام سبك اسلحه و سنگين اسلحه بود در اين جنگ سورنا با دلاوري بسيار كراسوس را شكست داد
- پاكر: پسر ارد ، شاهزاده ايران و از سرداران بزرگ جنگ حران در زمان اشكانيان
- شاپور: شاپور يكم فرزند اردشير شاهزاده ايران، از سرداران سپاه ساساني در جنگ عليه حاكم بحرين
- مهرنرسي: فرمانده سپاه بهرام گور در جنگ ايران و روم
- زرمهر: فرمانده سپاه ايران زمان بلاش ساساني در جنگ با هياطله
- سياوش: فرمانده سپاه قباد ساساني در جنگ با روم كه به مقام ارتشتاران سالار رسيد
- پيروز: سپهسالار ايران در جنگ نصيبين بين ايران و روم زمان قباد ساساني
- پي تي ياكس: فرمانده سپاه ايران در جنگ نصيبين
- بارسمان: فرمانده سپاه ايران در جنگ نصيبين
- آزارس: فرمانده سپاه ايران در جنگ با روم
- وهرز: فرمانده سپاه ايران در جنگ با اعراب زمان انوشيروان ساساني
- بهرام چوبين: فرمانده سواره نظام ايران زمان انوشيروان و سپهسالار سپاه هرمزد چهارم در جنگ با تركان
- يلان سينه: فرمانده ايران در جنگ با روم زمان هرمزد چهارم شاه ساساني
- ايزد گشنسب: فرمانده ايران در جنگ با روم زمان هرمزد چهارم شاه ساساني
- نرده گشنسب: فرمانده ايران در جنگ با روم زمان هرمزد چهارم شاه ساساني
- دينوري: فرمانده سپاه ايران زمان خسرو پرويز
- شاهين بهمن زادگان: فرمانده سپاه ايران زمان خسرو پرويز كه دژ نظامي بيزانس را تصرف كرد
- شهربراز: فرمانده سپاه ايران زمان خسرو پرويز فاتح انطاكيه دمشق و اورشليم و مصر
- گشنسب اسپاذ: فرمانده سپاه ايران در جنگ با سپاه روم
- رستم فرخزاد: فرمانده سپاه ايران در جنگ هاي سلاسل و جسر
- هرمزان: سپهسالار سپاه ايران در جنگ نهاوند با اعراب زمان ساسانيان
- مردانشاه ابروند: فرمانده سپاه ايران در جنگ با اعراب
- پيروزان: سردار ايران در جنگ با اعراب زمان ساسانيان
- موتا: فرمانده سپاه ايران اواخر زمان ساسانيان
- اسفنديار: برادر رستم فرخزاد و از فرماندهان زمان ساساني
- فرخان زيبندي: سردار ايران در ري زمان ساسانيان



دسته ها :
دوشنبه پانزدهم 3 1391
مان فارسي از اهل بيت است

  

سلمان فارسي در ابتدا نامش روزبه بود. به قول بيشتر مفسران زادگاه او اصفهان در دهكده ي «جي » بوده است و پدر سلمان در آن روستا كشاورز بوده است. به طوري كه او براي عبدالله بن عباس گفته است:

« من مردي فارسي از اهالي اصفهان از قريه اي كه نام آن جي بود مي باشم. پدرم دهقان قريه بود.»

سلمان فارسي كه در ابتدا زرتشتي بوده است از مجوسيت دل سرد مي شود و به دين مسيحيت مي رود و بعدها سلمان حضرت محمد(ص) را پيدا مي كند و مسلمان مي شود.

او چنان مورد علاقه پيامبر بود كه پيامبر نام او را سلمان نهاد و بين او و ابوذر پيمان برادري بست. پيامبر درمورد سلمان مي فرمود: سلمان از اهل بيت است و اگر دانش در ثريا هم باشد مردماني از قوم او به آن دست مي يابند. سلمان حدود 250 سال و بلكه بيشتر عمر كرد و در هشتم ماه صفر در اوايل خلافت امام علي(ع) فوت كرد و امام علي هنگام مرگ او حضور يافت و او را غسل و دفن كرد.

 

 روايات مربوط به سلمان فارسي

 

- در روايتي حضرت محمد(ص) فرموده است: «من مامور شده ام چهار نفر را دوست بدارم و دستور بدهم كه آنان را دوست بدارند. اين چهار نفر عبارتند از: علي(ع)، سلمان فارسي، ابوذر و مقداد.»

 

- روزي سلمان نزد پيامبر نشسته بود. مرد عربي به پيش پيامبر آمد و سلمان را از جايش بلند كرد و بر جاي او نشست. خشم چهره ي پيامبر را پوشانيد به گونه اي كه عرق از پيشاني و ميانه ي چشمانش جوشيد. پيامبر فرمود: اي اعرابي، مردي را از جايش بلند كردي كه هيچ گاه نبود كه جبرئيل بر من نازل شود مگر اين كه از حداوند پيام و فرمان آورد كه به سلمان سلام برسانم.

 

- روزي فردي به نام«انس» از پيامبر پرسيد: اي پيامبر خدا، پس از شما دانش را از چه كسي بياموزيم؟ پيامبر پاسخ داد: علي(ع) و سلمان.

 

- روزي سلمان در مجلس پيامبر وارد شد. ياران پيامبر و پيامبر از سلمان تعجيل كردند و او را در بالاي مجلس نشاندند. عمربن خطاب گفت: اين عجم كيست كه اين گونه در ميان اعراب بر صدر مي نشيند؟ پيامبر بالاي منبر رفت و گفت:« سلمان فارسي درياي بي پاياني است كه خشك نمي شود، گنجينه اي است كه پايان نمي پذيرد. سلمان از اهل بيت است و چشمه اي است كه از آن حكمت و برهان مي تراود و به دست مي آيد.»

 

- طيق روايتي از امام صادق روزي سلمان مشغول غذا پختن بود كه ابوذر به پيش او رفت. ابوذر مشاهده كرد ديگ غذا سرنگون شد و چيزي از غذا ريخته نشد. شلمان ديگر را روي اجاق گذاشت اما باز هم ديگ سرنگون شد و چبزي از آن روي زمين نريخت و باز سلمان آن را روي اجاق گذاشت. ابوذر با مشاهده ي اين صحنه ي عجيب درحالي كه سخت وحشت زده بود و آن صحنه برايش غيرقابل تحمل بود از خانه بيرون دويد و با امام علي برخورد كرد و موضوع را با آن حضرت در ميان گذاشت. اميرالمومنين كه از طرفي مقام معجزه آساي سلمان را مي دانست به او گفت: اي سلمان با برادرت مدارا داشته باش و عملي را كه او توانايي درك آن را ندارد انجام نده.

 

- از پيامبر روايت شده است كه بهشت مشتاق سه نفر است: علي(ع)، سلمان فارسي و عمار ياسر.

 

- ابوعمر والكندي مي گويد: روزي نزد امام علي بوديم. از او خواستيم درباره ي اصحاب پيامبر توضيح دهد. او درباره ي سلمان گفت:«سلمان مثل لقمان حكيم است. او از اهل بيت است، علم اول و آخر را دريافته است. كتاب اول و آخر را خوانده است. او دريايي است مواج و تمام نشدني.»

 

سلمان و خندق

 

جنگ خندق در ميان جنگ هاي پيامبر، جنگي ممتاز است. در اين جنگ يهوديان رهسپار مكه شدند و با قريش مذاكره كردند و همكاري خود را در جنگ عليه پيامبر اعلام نمودند. يهوديان غير از قريش دو قبيله ي ديگر را نيز با خود همراه كردند و در كل حدود ده هزار نفر بودند.

مسلمانان نيز براي دفاع از شهر و مردم شهر هركدام پيشنهادي مي دادند. سرانجام پيامبر پيشنهاد سلمان را نيك و پسنديده برشمرد و دستور داد خندق را حفر كنند. حفر خندق بعد از شش روز به اتمام رسيد. وقتي مشركان خندق را ديدند بسيار متعجب شدند.

ابن اسحاق درباره ي چگونگي رويارويي مشركان با خندق نوشته است:«هرگز عرب خندق نديده بودند و چون بيامدند و خندق را ديدند كه در حوالي مدينه كنده شده بود، تعجب كردند و گفتند كه اين حيله اي است كه عرب هرگز نمي دانستند.»

 

دسته ها :
جمعه دوازدهم 3 1391
X